RSS

کوچ بنفشه ها

 سالهاست مسافرم، اما هر بار که سفر می کنم، تنها  بعد از گذشت ساعتی، دلم برای وطنم تنگ می شود و یاد شعر کوچ بنفشه‌های استاد عالیقدر محمدرضا شفیعی کدکنی  می افتم ،

 اگر این دلتنگی را مجالی بود ....

نوشتن از محمدرضا شفیعی کدکنی، افتخار می خواهد و بزرگی ، افتخار به کسی که کلاس هایش پر از نور بود و امید  . 

استاد ارجمند به نشانی ادب و احترام و ارادت و کلام گوهربار حضرت علی ( ع ) " هر کس کلمه ای به من بیاموزد مرا بنده خویش می کند"   برایت آرزوی روزهای خوش ، سلامتی و کامیابی دارم .

 هر جا که باشی.....

********************

 کوچ بنفشه ها

کوچ بنفشه های مهاجر زیباست

در نیمروز روشن اسفند

وقتی بنفشه ها را از سایه های سرد

در اطلس شمیم بهاران

با خاک و ریشه _ میهن سیارشان _

در جعبه های کوچک چوبی

در گوشه خیابان، می آورند:

جوی هزار زمزمه در من

می جوشد :

ای کاش ...

ای کاش آدمی وطنش را

مثل بنفشه ها

( در جعبه های خاک )

یک روز می توانست

همراه خویشتن ببرد، هر کجا که خواست

در روشنای باران

در آفتاب پاک





برچسب ها : زهرا دربندسری  , جالب  , مطلب  , جدید  , مقاله  , کلون بستک  , خواندنی  ,